×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

کوچه پس کوچه های دلتنگی

× باید در این دیوار، دنبال دری باشم باید به فکر روزهای بهتری باشم عاصی تر از موجم که می کوبد وجودش را ای کاش می شد ساحل فرمان بَری باشم با این برادرها غریبم، بعد از این باید؛ با دردل هایم کنار خواهری باشم پرواز را در پیله های صبر پیچیدم پروانه ها گفتند؛ دنبال پری باشم! دارم تصور می کنم از قلعه های عقل، روزی مقیم شهر عاشق پروری باشم من فکر می کردم که دستی پشت تقدیر است! تا کی اسیر سرنوشت دیگری باشم؟؟
×

آدرس وبلاگ من

ghazal-jj.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ghazal jj

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

خـدایــا? این سرنوشتی که برام بافتی ، قسمتِ یقه‌اش یه خورده تنگه قربون دستت ، شلش کن دارم خفه میشم !!

یه نکته جالب تو فیلم های ایرانی

زنه با روسری و مانتو میره تو اتاق میخوابه ....

مرده رو مبل میخوابه .....

تو قسمت بعدی معلوم میشه زنه حاملست !!!

دوستان به این روش گرد افشانی گویند

اونا که زیست شناسی خوندن میفهمن دارم چی میگم

سه شنبه 5 آذر 1392 - 11:35:41 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://shahsavar.gegli.com

ارسال پيام

پنجشنبه 14 آذر 1392   12:06:14 PM

 جالب بود و کلی جای تامل داره

ارسال پيام

چهارشنبه 6 آذر 1392   5:45:43 PM

 سرنوشت خود را می شناسم. روزی خاطره ی چیزی دهشتناک با نام من تداعی خواهد شد – خاطره ی بحرانی که زمین پیش از آن هر گز به خود ندیده بود؛ خاطره ی ژرف ترین برخورد وجدان، خاطره ی تصمیمی که علیه چیزی گرفته شد که تا آن زمان باور، مطالبه و تقدیس شده بود. من انسان نیستم، دینامیتم ... و با این همه، هیچ ربطی به بنیانگذاران ادیان ندارم – ادیان، امور مربوط به مردم عامی است؛ من پس از تماس با افراد مذهبی به شستن دست هایم نیاز دارم ... من «باورمند» نمی خواهم، به گمانم بی اندازه بدسگالم که به خود باور داشته باشم، من هرگز با توده ها سخن نمی گویم ... سخت بیمناکم که روزی مرا مقدس اعلام کنند: می توان حدس زد که چرا من این کتاب را پیشاپیش در آوردم؛ قصد از آن جلوگیری از هر اقدام بدسگالانه از جانب مردم علیه من است ... من نمی خواهم یک قدیس، در واقع یک لوده باشم ... شایده لوده هستم ... و با وجود این، یا بیش تر نه با این وجود – چرا تا کنون موجودی دروغگوتر از قدیسین وجود نداشته است – حقیقت با زبان من سخن می گوید – اما حقیقت من هراس انگیز است: چرا که تا کنون، دروغ حقیقت نامیده می شده است – ارزیابی دوباره ی تمامی ارزش ها: این است قاعده من برای عمل متعال به خود آمدن انسان که در من [به] گوشت و نبوغ [تبدیل] شده است. این سرنوشت من است که نخستین موجود انسانی شریف باشم، و خود را در ستیز با دروغگویی هزاره ها بشناسم ... من نخستین فردی بودم که حقیقت را کشف کرد، از این لحاظ نخستین فردی بودم که دروغ را به صورت دروغ حس کرد – بو کشید ... نبوغ من در پرده های بینی ام ... من چنان ضدیت می ورزم که تا کنون هرگز این چنین ضدیت ورزیده نشده است و با وجود این، قطب متضاد روح نفی هستم. 

• چـرا من یک سرنوشت ام
فریدریش نیچه
اینک انسان؛ ترجمه رویا منجم

ارسال پيام

چهارشنبه 6 آذر 1392   5:45:43 PM

 سرنوشت خود را می شناسم. روزی خاطره ی چیزی دهشتناک با نام من تداعی خواهد شد – خاطره ی بحرانی که زمین پیش از آن هر گز به خود ندیده بود؛ خاطره ی ژرف ترین برخورد وجدان، خاطره ی تصمیمی که علیه چیزی گرفته شد که تا آن زمان باور، مطالبه و تقدیس شده بود. من انسان نیستم، دینامیتم ... و با این همه، هیچ ربطی به بنیانگذاران ادیان ندارم – ادیان، امور مربوط به مردم عامی است؛ من پس از تماس با افراد مذهبی به شستن دست هایم نیاز دارم ... من «باورمند» نمی خواهم، به گمانم بی اندازه بدسگالم که به خود باور داشته باشم، من هرگز با توده ها سخن نمی گویم ... سخت بیمناکم که روزی مرا مقدس اعلام کنند: می توان حدس زد که چرا من این کتاب را پیشاپیش در آوردم؛ قصد از آن جلوگیری از هر اقدام بدسگالانه از جانب مردم علیه من است ... من نمی خواهم یک قدیس، در واقع یک لوده باشم ... شایده لوده هستم ... و با وجود این، یا بیش تر نه با این وجود – چرا تا کنون موجودی دروغگوتر از قدیسین وجود نداشته است – حقیقت با زبان من سخن می گوید – اما حقیقت من هراس انگیز است: چرا که تا کنون، دروغ حقیقت نامیده می شده است – ارزیابی دوباره ی تمامی ارزش ها: این است قاعده من برای عمل متعال به خود آمدن انسان که در من [به] گوشت و نبوغ [تبدیل] شده است. این سرنوشت من است که نخستین موجود انسانی شریف باشم، و خود را در ستیز با دروغگویی هزاره ها بشناسم ... من نخستین فردی بودم که حقیقت را کشف کرد، از این لحاظ نخستین فردی بودم که دروغ را به صورت دروغ حس کرد – بو کشید ... نبوغ من در پرده های بینی ام ... من چنان ضدیت می ورزم که تا کنون هرگز این چنین ضدیت ورزیده نشده است و با وجود این، قطب متضاد روح نفی هستم. 

• چـرا من یک سرنوشت ام
فریدریش نیچه
اینک انسان؛ ترجمه رویا منجم