×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

کوچه پس کوچه های دلتنگی

× باید در این دیوار، دنبال دری باشم باید به فکر روزهای بهتری باشم عاصی تر از موجم که می کوبد وجودش را ای کاش می شد ساحل فرمان بَری باشم با این برادرها غریبم، بعد از این باید؛ با دردل هایم کنار خواهری باشم پرواز را در پیله های صبر پیچیدم پروانه ها گفتند؛ دنبال پری باشم! دارم تصور می کنم از قلعه های عقل، روزی مقیم شهر عاشق پروری باشم من فکر می کردم که دستی پشت تقدیر است! تا کی اسیر سرنوشت دیگری باشم؟؟
×

آدرس وبلاگ من

ghazal-jj.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ghazal jj

?????? ???? ?????? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????
× ?????? ???? ???? ?? ???? ???? ?????? ??? ??? ????? ??????

سیب

یادت می آید روزی را که زیر درخت بید مجنون نشته بودیم و به سیبی که

در دستان تو آرام گرفته بود نگاه میکردیم٬

تو آن روز به من اعتماد داشتی

و سیب را دادی تا عادلانه تقسیم کنم٬

من تکه ی بزرگ را برداشتم و تکه ی کوچک را به تو دادم٬

تو آرام پلک های پولکی ات را از من گرفتی و زیر دامان اندوهگین

ابروانت پنهان کردی و زیر لب زمزمه ای کردی ٬

نمی دانم چه گفتی ٬ اما امروز به من اعتماد نداری!

شاید باید به تو می گفتم که تکه بزرگ خراب بود و من

دوست نداشتم تو ان را گاز بزنی ... !

شنبه 19 آذر 1390 - 12:20:06 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://hamid_reza.gegli.com

ارسال پيام

شنبه 13 اردیبهشت 1393   1:03:17 PM

از غم عشق چه میباید کرد

می توان گریه جان سوزی کرد

می توان قصه نوشت شعر سرود

می توان از غم عشق ماتم داشت

به دمی دیداری می توان راضی شد

به تمنای نگاهی می توان تشنه جان بازی شد

از غم عشق چه میباید کرد

در یچ و خم جنگل کیسوی عزیز می توان راه گشود او را دید

می توان با او بود می توان مست شد از عطر غرور

می توان دل خوش کرد به کلامی که شنید

از دوخط نامه سرد می توان داغ شد و شعله کشید

از جهنم گذری کرد و گذشت به گذرگاه رسید

به گذر گاه تباهی به جنون واز عطش فریاد زد

می توان رفت در ان ستاره هاهی چشم او

می توان نیست شد و هیچ ندید جز دو نقطه سیاه

می توان خود را دید لحطه ای غربت خود را حس کرد

و در ان مرز غریبانه چو شیرین جان داد

من نمیدانم که هیچ توبگو تشنه ام تشنه ترین تشنه ها

از عطش میسوزم تو بگو

از غم عشق چه میباید کرد؟؟؟؟؟؟؟؟

............

ارسال پيام

سه شنبه 22 آذر 1390   9:35:03 AM

khele  khele ghashanghe.mamnon